چند روزی است قضیّهی قتل خاشقچی خبرنگار معروف عربستان سخن روز شده و افکار عمومی جهان را تحت تأثیر قرار داده است. گمانهزنیها و اسناد و مدارک زیادی پشت پردهی ابهام قرار دارد.
خاشقچی از ابتدای قدرت گرفتن بنسلمان ولیعهد عربستان بخاطر مخالفت با سیاستهای او تحت تعقیب بوده و نهایتاً مجبور به ترک وطن شده است. مدّتی در آمریکا سکونت میکند و در روزنامهی واشینگتن پست ستونی را بعهده گرفته بود و بعنوان یک منتقد و سیاستمدار، نظرات او مورد توجّه بود. او معتقد بود که بنسلمان راه را اشتباه میرود و به بهانهی اصلاحات در کشور مخالفان و دگراندیشان را حذف و طرد میکرد و اجازهی هیچگونه اظهار نظری به آنها نمی داد. او در سفری به ترکیه، قصد ازدواج و ماندگاری در آن کشور را داشت. مأموران امنیّتی عربستان او را تعقیب کردند و نهایتاً نقشهی قتل او را در کنسولگری خود در استانبول به طرز فجیعی به اجرا در آوردند.
سیاست سردمداران عربستان در طول 4 دهه بیش از گذشته مورد انتقاد صاحبنظران داخل و خارج بوده است. مخالفت آنها با روند دموکراسیخواهی و اصلاحات در کشور و خاور میانه، مسدود کردن روزنههای امید و نشاط و آزادی، حذف و طرد و زندان مخالفان و روشنفکران،کمک به رشد وگسترش افراطگرایی در منطقه و جهان، تجاوز به یمن به بهانهی سرکوب حوثیها و بمباران مردم مظلوم یمن، کمک چندین میلیون دلاری به کودتاچیان مصر علیه دولت قانونی مرسی، سکوت و تسلیم شدن در مقابل سیاستهای آمریکا مبنی بر انتقال سفارتش به بیت المقدس و خرید چندین میلیون دلار سلاح و مهمّات بجای هزینه در گسترش عدالت اجتماعی و کمک به کشورهای نیازمند و مردم فقیر و تهیدست، همهی این موارد دالّ بر سوء مدیریت حاکمان عربستان است . علاوه بر این هر سال حضور چند میلیونی مسلمانان و انجام مراسم حجّ و عمرهی آنان و طلب عفو و بخشش از خدای رحمان و رحیم میبایست به سردمداران این کشور درس عفو و بخشش را یادآوری مینمود که در فکر اغماض از خطاکاران برآیند. آنان نه تنها از این کنگرهی عظیم حجّ عبرت نگرفتند، بلکه دنبال قتل فردی آزادیخواه در کشوری مسلمان، آنهم در خانهی خودی بر آمدند.
و سخن خدای متعال را نادیده گرفتند که میفرماید: «مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا» هرکس کسی را جز به قصاص قتل، یا به جزای فساد در روی زمین، بکشد مانند این است که همهی مردم را کشته باشد
و در حدیث شریف حرمت انسان مؤمن از حرمت کعبه بالاتر است.
امروز وجدان بشریّت بخاطر این عمل شنیع سخت آزرده است؛ زیرا قتل مخالفان نه تنها بر ماندگاری حکّام نالایق کمک نمیکند بلکه نشانهی ضعف و ناتوانی آنان را در ادارهی امور کشور نشان میدهد؛ زیرا «الملک یبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم»
حکومت و زمامداری با کفر دوام میآورد ولی با ظلم و ستم هرگز.
نظرات